loading...
طنزیران - بزرگترين سايت طنز كشور
علي عباسپور بازدید : 44 یکشنبه 15 تیر 1393 نظرات (0)

بازم سلام،

جا داره كه از زحمات دوست عزيزم آقاي طيبي بابت طراحي قالب سايت و كارهاي ديگه صميمانه تشكر كنم.

طیبی میبدی   تشکر تشکر  /  طیبی میبدی   تشکر تشکر  /  طیبی میبدی   تشکر تشکر

علي عباسپور بازدید : 569 یکشنبه 15 تیر 1393 نظرات (0)

اي ديش تو بر بام و تو از ديش به تشويش/تشويش رها كن كه مصوني تو ز تفتيش

پنهان چه كني ديش دو متري به سر بام/يك سو بنه پوشش و از ديش مينديش

از تاري تصوير مباش اين همه دلگير/از بابت برفك منما اين همه تشويش

مرغوب نبوده ست مگر نوع ال.ام.بي/كاين سان به تو تصوير دهد محو و قاراشميش

شب تا به سحر بر سر بامي پي تنظيم/از بام فرود آي و خجالت بكش از خويش

دي بر سر هر بام يكي ديش عيان بود/امروز چو نيكو نگري بيشتر از پيش

گر چشم خرد باز كني موقع ديدن/بر بام كسان ديش ببيني ز يكي بيش

اين سوي عرب ست بود آن سوي سي.ان.ان/اين جانب ري مي نگرد آن سوي تجريش

اين زير بليتش بود از كيش الي قشم/آن تحت تيولش بود از قشم الي كيش

شرقي طلبي دست بر اين فيش فشاري/غربي طلبي شست نهي بر سر آن فيش

تو ديش به بر داري و همسايه ندارد/تو باغ دلت خرم و همسايه دلش ريش

برخيز و يكي كابل به همسايه عطا كن/اي نان تو در سفره بده لقمه به درويش

فرياد از اين ديش كه چون گاو زراعت/در مزرع افكار من و تو بزند خيش

اين ديش چو مار است كه هر سو بكشد سر/يا عقرب جرّاره كه هرجا بزند نيش

لو فرض اگر ديش شود ميش يقينا/جز بره ي ادبار نمي زايد از اين ميش

بس نكته كه در ديش نهان است و ليكن/چون قافيه تنگ است نگردم پي باقيش

علي عباسپور بازدید : 287 یکشنبه 15 تیر 1393 نظرات (0)

دهي بوي گلها بهاري مگر؟/كني فتنه برپا شراري مگر؟

تمامي ندارد سخن گفتنت/حكايات دنباله داري مگر؟

تو را ناز و خميازه قاطي شده ست/بميرم الهي خماري مگر؟

چه آشفته و درهم و برهمي/ترافيك بي بند و باري مگر؟

نديدم ز تو هيچ خير و ثمر/رقيب درخت چناري مگر؟

همه جانب اغنيا مي روي/عزيز دلم خاوياري مگر؟

چرا رفته اي جزو مستضعفين/فقيري مگر؟ بي دلاري مگر؟

شدي خيط و داري تفرعن هنوز/ابر قدرت خرسواري مگر؟

چنان شهر بيروت و جوي عراق/گل آلود از چشمه ساري مگر؟

شد از راه و رسمت جهانگرد مات/خلاصه سياست مداري مگر؟


علي عباسپور بازدید : 147 شنبه 14 تیر 1393 نظرات (0)

براي گريه ي من شانه ات مناسب نيست/بيا به خانه ي من خانه ات مناسب نيست

هميشه قيمت هر چيز را به من بسپار/براي چانه زدن چانه ات مناسب نيست

اگر به ميكده ات هيچكس نمي آيد/در ورودي ميخانه ات مناسب نيست

براي چرخ زدن گرد شمع من آيا/دو بال نازك پروانه ات مناسب نيست

چقدر شام شبت جالب و مناسب بود/زمان دادن صبحانه ات مناسب نيست

براي بار نخستين به دامت افتادم/براي بار دگر دانه ات مناسب نيست

چرا به زلف تو بر مي خورد عزيز دلم/تو هم شبيه مني، شانه ات مناسب نيست

هميشه مشتري دائم الخمار توام/اگرچه قيمت پيمانه ات مناسب نيست

علي عباسپور بازدید : 246 شنبه 14 تیر 1393 نظرات (1)

بنشين صاف و ساده گريه كنيم/مثل يك خانواده گريه كنيم

روي شنهاي آبدار و نمور/زير پلهاي جاده گريه كنيم

مي رسد روزي از غم انگور/زير تابوت باده گريه كنيم

زير سوهان زندگي آن روز/مثل آهن براده گريه كنيم

گرچه آنقدرها هم آسان نيست/بنشين ايستاده گريه كنيم

گاه گاهي به حال آن شاعر/كه به شب تكيه داده گريه كنيم

و به حال كسي كه تا دم صبح/مصرعي هم نزاده گريه كنيم

گريه ي مرد كار خوبي نيست/مثل يك مرد ماده گريه كنيم

نكند روزي از سر اجبار/من و تو بي اراده گريه كنيم

همه انواع گريه را كرديم/بنشين صاف و ساده گريه كنيم



علي عباسپور بازدید : 349 شنبه 14 تیر 1393 نظرات (0)

زندگي يك مسير طولاني است/در حقيقت شبيه سوسيس است

از قضا زندگي بدون غذا/مثل مرگ است، دشنه در ديس است

در همين كوچه هاي شهر شلوغ/گاه صغري بگم فرنگيس است

كاش صغري بگم نمي دانست/پايتخت فرانسه سوييس است

اين هم از كشفهاي تازه ي ماست/چند بيتي كه تازه تاسيس است

زلف هم خانواده ي گيسوست/مو هم از خانواده ي گيس است

جاده هاي حوالي پاريس/يك سرش متصل به پاريس است

كار شاگرد خواندن درس است/كار آموزگار تدريس است

ابرها را دوباره ترساندند/باز شلوار آسمان خيس است

ماه مثل هميشه زيبا نيست/دست كم صورتش لك و پيس است

آخرين قافيه در اين قطعه/به نظر مي رسد كه جرجيس است

علي عباسپور بازدید : 203 شنبه 14 تیر 1393 نظرات (0)

گذشت از شصت و هشتاد و نود شد/به سرعت از صد و هفتاد رد شد

چنان خورد از هر آن چيزي كه مي ديد/قطور و گرد چون سلطان فهد شد

شبي درگير شد با كوچه اي تنگ/پس از يك هفته از آن كوچه رد شد

قدم با هر خيابان آشنا كرد/خيابان شد شلوغ و راه سد شد

نمي دانست غير از شعر چيزي/گذشت و چيزهايي هم بلد شد

نمي دانم چه پيش آمد كه ناگاه/صد و هفتاد پايين رفت و صد شد

همان چاقي كه چون سلطان فهد بود/تنش لاغرتر از بشار اسد شد

غزل از عشق گفت و شد تنش آب/تمام شعرهايش مستند شد

براي بهترين شعر معاصر/غزلهاي دل انگيزش سند شد

در اين شعر از كسي نامي نبردم/حسين منزوي فهميد، بد شد


تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 71
  • کل نظرات : 11
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 268
  • بازدید سال : 1,218
  • بازدید کلی : 32,386